مرجع پلیمر در بازار ایران: به گزارش گروه تحلیل و تفسیر ایرن، توماس هاندرت مارک Thomas Hundertmark، کریس مک نالی Chris McNally، تئو یان سیمونز Theo Jan Simons و هلگا فانثورناوت Helga Vanthournout در گزارشی برای موسسه مک کینزی افزودند: زباله های پلاستیکی، هم به صنایع شیمیایی آسیب می زند و هم به محیط زیست. کارگزاران صنایع شیمیایی، با پیشقراولی در بازیابی، می توانند بُعد تازه ای به این صنعت بیفزایند و به حل این مشکل یاری رسانند. نگرانی عمومی از زباله های پلاستیکی، در اتحادیه اروپایی به وضع مقررات تازه منجر شده و در دیگر نقاط جهان نیز مشتریان اصلی همچون صنایع کالاهای بسته بندی شده تلاش های خود را برای بازیابی این محتواها و کاهش مصرف پلاستیک بیشتر کرده اند.
خبر تازه این است که راهبران و مدیران صنایع شیمیایی اعلام می کنند که چاره کردن مشکل زباله های پلاستیکی، اکنون بعنوان بخشی از برنامه نظارت و پایداری آنها به شمار می آید. همچنین این اذعان فزاینده وجود دارد که الگوی ‘یکبار مصرف کن و دور بریز’ – الگویی که صنایع پلاستیک با آن رشد کرده- باید با الگوی تازه ای جایگزین شود که در آن پلاستیک ها هرچه ممکن است دوباره بازیابی شوند. این یک نقطه عطف در صنایع پلاستیک به شمار می رود چرا که بیش از یک سوم فروش این صنایع را تولیدات مرتبط با پتروشیمی و پلاستیک تشکیل می دهد.
اما در شرایطی که صنایع پتروشیمی در این زمینه بسیج می شوند، بی تکلیفی زیادی در این زمینه وجود دارد که چه گام هایی نمایانگر بهترین مسیر پیش روی خواهند بود. به باور ما، صنایع پتروشیمی نقشی کانونی در بازکردن قفل چالش های بسیاری را در زمینه زباله های پلاستیکی بر عهده دارند. همچنین بر این باوریم که فرصت هایی برای ساخت یک شاخه تازه و سودآور در صنعت بر پایه پلاستیک های بازیابی شده وجود دارد که بنابر پژوهش های ما، می تواند یک حوضچه سودآور به ارزش سالانه 55 میلیارد دلار را تا سال 2030 فراهم آورد.
همکاران ما، راههایی را به دولت ها و صنایع پیشنهاد کرده اند که می تواند جریان ورود زباله های پلاستیکی به اقیانوس ها و تخریب فاجعه بار محیط زیست را متوقف کند. در این مقاله ما بر مسئله زباله های پلاستیکی از یک چشم انداز بالقوه ‘بازیابی’ تمرکز می کنیم. از این چشم انداز، آلودگی پلاستیکی دریاها، تنها نوک کوه یخ به حساب می آیند. عمده پلاستیک های مصرفی در حفره های زمینی مدفون یا سوزانده می شوند که در این حالت، این مواد برای همیشه از دست می روند. پژوهش های ما نشان می دهد که در حال حاضر، تنها شانزده درصد از زباله های پلاستیکی برای ساخت پلاستیک های تازه، بازپردازش می شوند؛ ‘سرریزی’ به اقیانوس ها هم عمدتا ناشی از کاستی هایی است که در مدیریت دفن زباله یا نبود مطلق سامانه های گردآوری زباله وجود دارد.
این تحلیل، از منظر بهره وری بهینه از منابع و حفظ آنها، نشان می دهد که در حال حاضر، مقادیر عظیمی ارزش بالقوه از میان می رود، ارزشی که می تواند با رویکردهای بهتر به استفاده دوباره از زباله های پلاستیکی، زنده شود. یک رشته تصمیم ها در سطوح ملی و محلی ضرورت دارد تا جریان کنونی دفن و سوزاندن زباله های پلاستیکی به چرخه بازیابی تبدیل شود. اما بطور کلی می توان گفت که در آن بخش هایی از جهان که با انباشت شدید هیدروکربن ها دست به گریبان نیستند و استفاده دوباره از مواد پلاستیکی ارزش اقتصادی دارد، قاعدتا باید چنین دگرشی، یک اولویت و امتیاز روشن به شمار آید.
فراهم کردن نیازهای فن آورانه بازیابی
سه رویکرد بنیادین برای استفاده دوباره از پلاستیک ها وجود دارد: بازیابی مکانیکی، بازیابی شیمیایی و بازپردازش زباله های پلاستیکی به مواد خام. همه این رویکردها از یک چرخه شوم آسیب می بینند که در آن نبود مواد خام- به خاطر نرخ پایین بازیابی پلاستیک های مصرف شده- موجب می شود که رشد این شاخه صنعتی کند شده و منافع ناشی از آن کم شود و در نتیجه سرمایه گذاری و گسترش بیشتر آن هم آسیب ببیند. اکنون دیگر می توان این جریان را وارونه کرد.
بازیابی مکانیکی، پلاستیک های مصرف شده را گرد آورده و آنها را با پردازش فیزیکی به تکه های رِزین تبدیل می کند و زنجیره پلیمری هم دست نخورده می ماند. بازیابی ترفتالات پلی اتیلن یا PET و پلی اتیلن بسیار فشرده، بعنوان یک تجارت سود ده جای خود را باز کرده اما هنوز جا برای بهینه سازی این فرایند وجود دارد. یک چالش کلیدی این است که بفهمیم چگونه می توان کیفیت کارکرد رزین را از گذر مراحل بازیابی حفظ کرد و از فرسایشی که اکنون رخ می دهد، جلوگیری کرد.
پردازش شیمیایی نیز به نوعی بازیابی مانومری monomer recycling اشاره دارد که پلاستیک های مصرف شده را از یک فرایند شیمیایی گذر می دهد که آنها را به مولکول های پایه شان فرومی کاهد. این رویکرد، تنها برای پولیمرهای نوع فشرده به صرفه است که امکان مانومریزه شدن دوباره را دارند همچون پولیسترها و پولیامیدها. در این بخش نیز هنوز فضای بسیاری برای گسترش کار و بهینه سازی پردازش وجود دارد. پردازش پلاستیک ها برای تبدیل به مواد خام، نیازمند شکستن زنجیره پولیمری به ذره های هیدروکربن از گذر پردازش کاتالیک یا گرمایشی است.
شماری از فن آوری ها در این زمینه در حال توسعه هستند که از جمله آنها پرولیسیس یا تجزیه شیمیایی در اثر گرما (آذرکافت) است که احتمالا بالاترین درونمایه را دارد چرا که می تواند طیف گسترده ای از زباله های مختلط پلاستیکی کیفیت پایین را پردازش کند. این فن آوری بویژه می تواند برای پردازش بسته بندی منعطف flexible packaging، بکار گرفته شود که بخش عمده ای از زباله های پلاستیکی را تشکیل می دهند و فرایندهای بازیابی مکانیکی امروزی، نمی تواند آنها را به درستی پردازش کند.
تقویت زنجیره مدیریت زباله
سنجش های ما نشان می دهد که حجم پلاستیکی که روانه فرایند بازیابی می شود، می تواند تا سال 2030 به پنج برابر افزایش یابد یعنی به سالانه 220 میلیون متریک تن برسد به شرط آنکه جریان های کنونی دفن و سوزاندن زباله تغییر جهت دادهئ شده و سامانه های گردآوری زباله هم بهبود یابند. صنعت مدیریت زیاله هم که زباله های پلاستیکی را گردآوری می کند و پردازش اولیه را روی آنها انجام می دهد، چالش های ویژه خودش را دارد- که مهم ترین آن کمی حجم گردآوری است- و باید این چالش ها چاره شود تا این صنعت بتواند جریان انبوه تولید زباله های پلاستیکی را مدیریت کند.
در اقتصادهای پیشرفته، صنعت بازیابی زباله های پلاستیکی، با هزینه بالایی دست به گریبان است و دلیل آن هم حجم کوچک زباله های جمع آوری شده و نبود فرایندهای بهینه جمع آوری و جداسازی است که تا به اینجا بطور محدود از سامانه های اتوماسیون بهره می برد. در اقتصادهای رو به رشد، زباله های پلاستیکی معمولا توسط سامانه های غیررسمی پردازش می شوند- کارکرهای زباله گرد، پلاستیک ها را جمع آوری می کنند و در سایت های دفن زباله با دست جداسازی می شوند که این نشانگر یک ساختار پردازشی است که نمی تواند حجم بالایی را گردآوری و جداسازی نماید.
در نگاه ما، صنایع شیمیایی، می تواند دست کم نقش موقتی در حمایت از بخش مدیریت جمع آوری زباله های پلاستیکی داشته باشد تا این بخش بتواند سطح عملیات خود را ارتقاء دهد. در صنایعی همچون آلومینیوم و کاغذ- که بازیابی به بخشی از ساختار صنعت تبدیل شده- تولیدکنندگان نقش مهمی در تثبیت بازیابی بر دوش دارند، از جمله سرمایه گذاری و مالکیت زیرساخت های بازیابی.
یک صندلی دور میز
همه بهره دارانِ stakeholders این بخش، با گونه ای سردرگمی درباره اینکه چه کسی مسوول مدیریت زباله های پلاستیکی است، روبرو هستند گذشته از صنایع شیمیایی- سیاست گذاران، مصرف کنندگان، صنعت مدیریت زباله، سازندگان تجهیزات اصلی یا OEM ها و دیگران این سردرگمی را دارند. مشتریان و مصرف کنندگان از انعطاف پذیری، راحتی و هزینه پایین پلاستیک ها خوشنودند و همین خوشنودی موجب شده که با روی منفی سکه پلاستیک یعنی پخش شدن آن در همه جای محیط و دوامش و آلودگی ناشی از آن کنار بیایند. با این حال، تاریخ صنایع شیمیایی، نمونه های زیادی را سراغ دارد که جامعه سرانجام نگرش خود را در این زمینه دگرش داده است.
صنایع شیمیایی، روز به روز آگاه تر می شود که در یک نقطه گذار تازه قرار دارد. بنابراین مهم است که بر گرد میز دیگر بهره داران، صندلی ای داشته باشد و با نقطه نظر روشنی درباره روش حل مشکل پای به صحنه گذارد. اما این صنعت روز به روز بیشتر می پذیرد که باید هم اکنون، گام های بزرگ و معنی بخشی بردارد تا بعنوان یک شرکت کننده قابل اتکاء شناخته شود.
تبدیل زباله به یک منبع (مواد): افزودن شاخته تازه ای به صنایع شیمیایی
در وضعیتی که مقادیر بسیار انبوه تری از زباله های پلاستیکی برای استفاده دوباره روانه فرایند بازیابی شود- به جای آنکه دفن شده یا سوزانده شود- پتانسیلی برای شرکت های شیمیایی بوجود می آید تا در دو زمینه دست به دگرش هایی بزنند: پولیمرهایی که از گذر بازیابی مکانیکی تولید می شوند و نیز کل حوزه پیرولیسیس و بازیابی شیمیایی پلاستیک های مصرف شده. یک گام جلوتر، این امکان را فراهم می آورد که شاکله کاملا تازه ای برای کارخانجات پتروشیمی و پلاستیک ریخته شود.
نخست، شرکت های پتروشیمی و پلاستیک، در جایگاه نیرومندی قرار دارند تا توسعه فن آوری های بهینه برای بازیافت مکانیکی را به جلو برانند و نیز بازارهای پولیمرهای ساخته شده از گذر بازیافت مکانیکی را گسترش دهند. Lyondell Basell و Borealis شرکت هایی هستند که کار در این زمینه را آغاز کرده اند.
دوم، در بازیافت شیمیایی و پیرولیسیس، شرکت های پتروشیمی و پلاستیک، نامزدهای آرمانی برای کار بر روی تقویت فن آوری هایی هستند که برای بهینه کردن کارکرد این فرایندها و کسب حاشیه سود بیشتر مورد نیازند. برخی شرکت ها، برای نمونه سابیک SABIC برای توسعه این کار فعال شده اند هرچند تازه در آغاز راهند. تمرکز بر گستره پردازش، کیفیت برون داد و فن آوری های تازه ای است که می تواند با بازده پایین تر اقتصادی زباله های پلاستیکی کنار آید. همچنین این شرکت های می توانند از شرکت های تازه کار در این زمینه حمایت کنند.
اندیشه گری بزرگ و کارساز
از اینها گذشته، اکنون این میدان برای شرکت های پتروشیمی فراهم آمده که با توجه به جریان انبوه و فزاینده زباله های پلاستیکی که آماده بازیابی هستند، درباره گزینه های ممکن دراین زمینه، به اندیشه های بزرگ و کارساز روی خوش نشان دهند. در سناریویی که فن آوری پیرولیسیس pyrolysis technology به بلوغ برسد و بتواند در کارخانه های بزرگ، اقتصادی کم هزینه را فراهم آورد، می توان گونه تازه ای از شاکله کاملا درهم بافته کارخانه را تصور کرد که توان دریافت پلاستیک های مصرفی و نیز مواد خام سنتی هر دو را دارد. پژوهش های ما نشان می دهد که اقتصاد چنین مواد خام متکی بر زباله های پلاستیکی، می تواند توان رقابتی بالایی با مواد خامی داشته باشد که از پالایش نفت 75 دلار در هر بشکه بدست می آید و حتی اگر نفت به 65 دلار در هر بشکه کاهش یابد هم این توان رقابتی را حفظ کند.
بنابراین، شرکت های پتروشیمی و پلاستیک در جایگاه مناسبی برای سرمایه گذاری در واحدهای تازه مواد خام هستند که بر زباله های فراوری شده با فن آوری پیرولیسیس متکی باشند؛ زباله هایی که در حجم های انبوه وارد بازار می شوند ضمن آنکه از نفتا و میعانات گاز طبیعی هم همچنان استفاده کنند.
این گونه ای از سرمایه گذاری است که شرکت های پتروشیمی به خوبی با آن آشنا هستند- حجم بزرگ سرمایه گذاری و ساخت کارخانجات بزرگ و همچنین ریسک پذیری در چشم انداز آینده ای که بهای نفت یک بخش کلیدی در معادله ارزش آفرینی به شمار می رود. شرکت های پتروشیمی همچنین می توانند واحدهای بزرگ بازیابی مکانیکی را بعنوان بخشی از سایت های درهم بافته تولید خود منظور نمایند.
همکاری با دیگر بهره داران stakeholders
بخش مدیریت زباله، یکی از بهره ورانی است که می تواند نقش پیشتازی در گسترش عملیات خود داشته باشد و باید یک چرخه سالم گردآوری انبوه بسیار بزرگتری از زباله های پلاستیکی به کمک این بخش آمد. این کار نیازمند جذب سرمایه گذاری و نیز توسعه فن آوری می باشد بویژه در زمینه هایی همچون اتوماسیون. اما شرکت های شیمیایی می توانند به بهینه شدن عملیات گردآوری زباله های پلاستیکی و جداسازی آنها کمک کنند به این معنی که فن آوری های تازه ای را در زمینه حلال ها و افزودنی های بهتر برای شستن پلاستیک ها و نیز ردیابی موادی که می تواند به پلاستیک ها افزوده شود تا کار ماشین های خودکار را در جداسازی با استفاده از اشعه ماوراء بنفش آسان سازند.
در همین حال، شرکت های شیمیایی که تاسیسات گسترده پرولیسیس را می سازند، می توانند روی مشارکت شرکت های مدیریت زباله و سرمایه گذاری در آنها بعنوان روش تامین مقادیر بزرگ زباله های پلاستیکی مورد نیازشان حساب کنند؛ الگویی که بی شباهت به تجربه شرکت های آلومینیوم و کاغذ نیست. شرکت های شیمیایی، بعنوان سازندگان رزین پلاستیک، همچنین در جایگاه نیرومندی قرار دارند تا درباره چگونگی بهینه کردن طراحی طراحی بسته بندی پلاستیک برای ساده شدن بازیابی اندیشه کنند. شرکت های شیمیایی نقش مهمی برای بحث و گفتگو با سازمان های مصرف کننده و قانونگذاران دارند.
دگرش روشنی در محیط های تجاری و اجتماعی در جریان است که صنعت شیمیایی در بستر آن کار می کند؛ حساسیت مصرف کنندگان نسبت به آلودگی زباله های پلاستیکی در حال افزایش است، قانونگذاران در حال اعمال الزام های تازه هستند و استقبال گسترده تری از اندیشه اقتصاد چرخه ای در جامعه تجاری وجود دارد.
رهبران صنایع شیمیایی به روشنی این شرایط را درک می کنند و خواهان اقدام هستند. تولیدکنندگان با ترکیبی از چالش ها و فرصت ها روبرو هستند اما روشن است که این صنعت می تواند مشارکت چشمگیری در حل و فصل این چالش ها ایفا کند و نیز با تکیه بر بازیابی، بُعدی تازه به این تجارت ببخشد.
منبع: ایرنا
http://email.mckinsey.com/T/v40000016602b2989d92ba96f4bbc780a0/64d8d2e756f2452c0000021ef3a0bcd1/64d8d2e7-56f2-452c-b13f-4120b2436c4f