ارزاني خوراك در منطقه خاورميانه و رشد تقاضاي جهاني به خصوص بازار چين، رقابت شديدي در آسيا جهت توليد مواد پتروشيميايي بوجود آورده است. ظرفيتهاي خوب كشور ايران نظير مقام اول در مجموع ذخاير نفت و گاز، دستيابي به راههاي آبي و بهرهمندي از كارشناسان خبره صنعتي و همچنين شرايط خاص كنوني جايگاه ويژه اين صنعت را در اقتصاد كشور نمايانگر ميسازد. به طور ویژه این که محصولات صنعت پتروشیمی بسيار استراتژيك و كاربردي هستند که از آن جمله میتوان به اتيلن اكسايد اشاره کرد که در زمرهی تجهیزات اتاق عمل محسوب میشود.
امروزه با پیشرفت و رشد روزافزون جوامع در عرصههای مختلف، علمی، اقتصادی، تولیدی و فناوری، اهمیت علم و دانش افزایش یافته است و مدل جدیدی به نام اقتصاد دانشبنیان را مطرح ساخته است.
اين راهبر اقتصادی را «كليد بوميسازي صنعت در كشور» برشمردهاند که با وقوع تحولات علمی و پژوهشي، دگرگونی عمیقی در عرصه رشد و تولید اقتصادی ایفا می کند. اقتصاد مبتنی بر علم و دانش موجب رشد و توسعه پایدار جامعه و درنهایت تحقق اقتصاد مقاومتی میشود.
حسب مستندات تاریخی، اولين ماده آلي شيميايي كه به مقياس انبوه از نفت خام تهيه شد، الكل ايزوپروپيل (ايزو پروپانول) بود که توسط شركت نفت Standard Oil در ايالت نيوجرسي در سال 1920 ميلادي توليد شد.
متعاقب توليد اين ماده شيميايي، فكر ايجاد و توسعه صنعت پتروشيمي از نفت و فرآوردههاي نفتي قوت گرفت، تا به امروز كه بيش از 95 درصد محصولات شيميايي آلي از نفت خام و فرآوردههاي نفتي توليد ميشود. الكل ايزوپروپيل از گازهاي زايد پالايشگاهي كه بلامصرف بود توليد شد. نتيجه اقتصادي اين امر، ارزش پيدا كردن ضايعات پالايشگاهي و ايجاد ارزش افزوده بود. عواملي كه اين دگرگوني را ايجاد كرد در وهله اول پژوهش بود.
ايجاد و گسترش مجتمع هاي توليدي در چند دهه گذشته اگرچه توانسته است در اعتلاي اقتصاد ملي كشور نقش بسزايي داشته باشد ولي هميشه از يك موضوع آسيب ديده که همانا «خريد ليسانسهاي خارجي» و آن هم نه يكبار بلكه «به كرات» براي يك محصول است.
اگر تولد صنعت پتروشيمي را دهه 1920 ميلادي بدانيم در فاصله 96 سال گذشته محصولات و فرآيندهاي جديدي عرضه شده كه موجب رشد و شكوفائي عظيم اين صنعت شده است. اين تحولات همگي مديون پژوهش و فناوري صنعت پتروشیمی است. امروزه مشخص شده که پژوهش، توان شرکتها، صنايع و حتي کشورها در جذب و بکارگيري دانش موجود را نيز به شدت افزايش ميدهد. به عبارتي سازمانهايي که خودشان پژوهش ميکنند، بهتر ميتوانند از دانش در دسترس خارجي استفاده کنند که اين امر، محصول جانبي سرمايهگذاري پژوهشي و نيل به فناوري به شمار ميرود.
نوآوري درونزا، مهمترين ويژگي يک جامعهي دانشبنيان و بهعبارتي تنها رويکرد به ايجاد صنعت بومي در كشور است. نوآوري درونزا بهمعناي تجاريسازی دستاوردهاي پژوهشيِ و بوميسازي آن است. نوآوري درونزا، در صدر ارزشهاي فناورانهي کشور جاي ميگيرد. امروزه عواملي نظير ماده اوليه فوقالعاده ارزان، مصرف رو به رشد، ايجاد اشتغال، ارزش افزوده بسيار خوب و عواملي از اين دست موتور محركه پژوهش و فناوري در توليد فرآوردههاي پتروشيمي شد.
عصر كنوني، دوران خيزش و جهش پرشتاب علمي است كه ابزارهاي ويژه خود را نيز طلب ميكند. حركت متفكرانه و حساب شده در وادي علم و صنعت، مستلزم بهرهگيري از دانش روز، كاوشهاي علمي و آزمايشگاهي و در نهايت تزريق محصول حياتي و مؤثر يافتهها در پيكره صنعت است.
از اينرو اگر بوميسازي صنعت پتروشيمي را باور داريم، خلق ارزش، خلاقيت و تجاريسازي دانش فني بومي در گروي تلاشها و پژوهشهاي مستمر و خستگيناپذير مراكز فناوري و در هم تنيدن پژوهش و فناوري با صنعت به عنوان دو جزء انفكاك ناپذير از يكديگر است.
با نگرش به اولين ويژگي جامعهي دانشبنيان (توليد درونزاي دانش) با استناد به شاخصهاي علم و فناوري کشور آشکارا ميتوان گفت که قابليتهاي توليد دانش علمي در کشور طي سالهاي اخير بهطور محسوسي ارتقاء يافته است در حاليكه متاسفانه شاخص توليد دانش فناورانه در کشور ضعيف بهنظر ميرسد.
بوميسازي صنعت پتروشيمي كشور ابعاد مختلفي دارد منجمله دانش بومي، تجهيزات ساخت داخل، ليسانس ايراني، طراحي و مهندسي داخلي. همه اين ظرفيتهاي بوميسازي در يك كلام نهفته است: “فناوري ايراني” كه بدون توجه به اين مهم بوميسازي در حد شعار باقي خواهد ماند و امكانپذير نميگردد.
منبع: خبر آنلاین